
کشتن آدم توسط آدم
آدم کشی یا دیگرکشی به عمل پایان دادن به حیات یک انسان توسط انسانی دیگر اطلاق می شود. این پدیده از ازل با تاریخ بشر گره خورده و یکی از پیچیده ترین و عمیق ترین چالش های حقوقی، اخلاقی، روانشناختی و اجتماعی جوامع انسانی محسوب می شود. درک ابعاد مختلف آن نیازمند بررسی دقیق ریشه ها، انواع و پیامدهای آن است.
پدیده کشتن آدم توسط آدم، با وجود ماهیت خشونت بار و پیامدهای ویرانگرش، همواره در کانون توجه فلاسفه، حقوقدانان، جامعه شناسان و روانشناسان قرار داشته است. از زمان اولین روایت های مذهبی تا پیچیده ترین پرونده های جنایی عصر حاضر، این عمل بشر را در برابر سؤالات بنیادین درباره ماهیت خشونت، عدالت، مسئولیت فردی و نقش جامعه قرار داده است. بررسی جامع این موضوع فراتر از یک تحلیل حقوقی صرف می رود و به اعماق تاریخ، فرهنگ و روان بشر نفوذ می کند تا پرده از انگیزه ها، پیامدها و راهکارهای پیشگیری بردارد.
تعاریف حقوقی و دسته بندی ها: تمایز بین انواع آدم کشی
در نظام های حقوقی سراسر جهان، تمایز دقیقی میان انواع مختلف سلب حیات یک انسان توسط دیگری وجود دارد که پیامدهای قانونی متفاوتی را در پی دارد. این دسته بندی ها به قصد مرتکب و چگونگی وقوع جرم بستگی دارد.
آدم کشی (Homicide): یک تعریف جامع
مفهوم آدم کشی (Homicide) در گسترده ترین معنای خود، به هرگونه عمل فیزیکی یا قصور عمدی یا غیرعمدی اشاره دارد که منجر به مرگ یک انسان توسط انسانی دیگر شود. این تعریف شامل تمام اشکال کشتن، چه قانونی و چه غیرقانونی، می شود. به عنوان مثال، اعدام های قانونی، مرگ در میدان نبرد (جنگ)، یا مرگ ناشی از دفاع مشروع نیز در مفهوم گسترده آدم کشی جای می گیرند، اما به لحاظ حقوقی، قتل غیرقانونی محسوب نمی شوند. تفاوت کلیدی در اینجاست که آیا عمل کشتن تحت حمایت قانون قرار دارد یا خیر.
قتل (Murder): ماهیت غیرقانونی و عمدی
قتل (Murder) زیرمجموعه ای از آدم کشی است که مشخصه اصلی آن غیرقانونی و عمدی بودن است. در این دسته، مرتکب با قصد قبلی و آگاهی کامل نسبت به فعل خود، اقدام به سلب حیات دیگری می کند. تفاوت عمده بین قتل و دیگر اشکال آدم کشی در عنصر قصد و غیرقانونی بودن عمل نهفته است. در حقوق کیفری ایران و بسیاری از نظام های حقوقی دیگر، قتل یکی از سنگین ترین جرایم محسوب می شود.
انواع قتل در نظام حقوقی ایران و جهان
نظام حقوقی ایران، بر اساس ماده ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی، قتل را به سه دسته اصلی تقسیم می کند که هر یک شرایط تحقق و مجازات های خاص خود را دارند:
- قتل عمد: این نوع قتل زمانی محقق می شود که قاتل با قصد قبلی و با استفاده از وسیله ای که کشنده است، یا به نحوی که معمولاً کشنده است، اقدام به سلب حیات مقتول کند. عنصر کلیدی در قتل عمد، وجود قصد کشتن است. حتی اگر وسیله مورد استفاده کشنده نباشد، اما قاتل قصد کشتن داشته باشد و عملش منجر به فوت شود، قتل عمد محسوب می گردد. مجازات اصلی قتل عمد در ایران، قصاص است.
- قتل شبه عمد: در قتل شبه عمد، قاتل قصد کشتن مقتول را ندارد، اما قصد انجام عملی را دارد که ذاتاً مجرمانه است و آن عمل به طور غیرمترقبه ای منجر به فوت مقتول می شود. به عبارت دیگر، قصد آسیب رساندن وجود دارد اما قصد سلب حیات خیر. مثلاً فردی با قصد ضرب و جرح دیگری، ضربه ای وارد می کند که به دلیل وضعیت خاص مقتول یا شدت ضربه، منجر به فوت او می شود. مجازات قتل شبه عمد، پرداخت دیه و حبس است.
- قتل خطای محض: این نوع قتل زمانی اتفاق می افتد که نه قصد کشتن وجود داشته و نه قصد آسیب رساندن، و مرگ کاملاً تصادفی و بر اثر خطا یا اشتباهی رخ داده است. نمونه بارز آن، خطای پزشک در جراحی یا رانندگی که منجر به فوت عابر پیاده می شود، بدون آنکه راننده قصد انجام عمل مجرمانه ای را داشته باشد. در این موارد، معمولاً مجازات به پرداخت دیه محدود می شود.
در برخی نظام های حقوقی جهان، دسته بندی های دیگری نیز وجود دارد، مانند قتل درجه یک و قتل درجه دو در ایالات متحده، که عمدتاً بر اساس میزان سبق تصمیم، شقاوت و شرایط وقوع جرم تفاوت هایی قائل می شوند. آدم کشی غیرعمد (Manslaughter) نیز در برخی کشورها برای مواردی به کار می رود که قتل بدون قصد قبلی و در اثر بی احتیاطی یا سهل انگاری رخ داده است، که می تواند معادل قتل شبه عمد یا خطای محض در حقوق ایران باشد.
مواردی که آدم کشی، قتل غیرقانونی محسوب نمی شود
همانطور که اشاره شد، هر سلب حیات توسط انسان، لزوماً قتل غیرقانونی نیست. برخی از این موارد عبارتند از:
- اعدام قانونی: در کشورهایی که مجازات اعدام وجود دارد، اجرای حکم اعدام توسط دولت، یک آدم کشی قانونی محسوب می شود.
- دفاع مشروع: اگر فردی برای نجات جان خود یا دیگری از خطر قریب الوقوع جانی، اقدام به سلب حیات مهاجم کند، این عمل در صورت احراز شرایط دفاع مشروع، قانونی تلقی شده و جرم نیست.
- مرگ در جنگ: سلب حیات دشمن در میدان نبرد، طبق قوانین جنگ و حقوق بین الملل، قتل غیرقانونی محسوب نمی شود.
- قتل بر اساس فرمان قانونی: در برخی شرایط بسیار خاص، مقامات قانونی ممکن است دستور به سلب حیات فردی دهند (مانند تیراندازی به تروریست در حال ارتکاب جرم که جان بسیاری را تهدید می کند).
ریشه ها و انگیزه ها: چرا انسان به کشتن روی می آورد؟
پدیده کشتن آدم توسط آدم به ندرت نتیجه یک عامل واحد است؛ بلکه اغلب از تعامل پیچیده ای از عوامل روانشناختی، اجتماعی، محیطی و حتی بیولوژیکی نشأت می گیرد. درک این ریشه ها برای پیشگیری و مقابله با این پدیده ضروری است.
عوامل روانشناختی
حالت های روانی و اختلالات شخصیتی نقش مهمی در بروز خشونت های منجر به مرگ دارند:
- اختلالات روانی: بیماری هایی نظیر اسکیزوفرنی، پارانویا، افسردگی حاد با ویژگی های روان پریشی، و برخی اختلالات شخصیتی (مانند اختلال شخصیت ضداجتماعی و مرزی) می توانند منجر به از دست دادن ارتباط با واقعیت، افکار توهمی و رفتارهای تکانشی خشونت آمیز شوند.
- خشم، نفرت، انتقام، حسادت و تعصب: این هیجانات قوی می توانند در شرایط خاص، کنترل فرد را از بین برده و به انگیزه اصلی برای ارتکاب قتل تبدیل شوند. قتل های ناموسی یا انتقام جویانه نمونه های بارز این دسته هستند.
- تأثیر سوء مصرف مواد مخدر و الکل: مصرف این مواد می تواند قوای عقلانی و کنترل کننده فرد را تضعیف کرده، باعث تشدید رفتارهای پرخطر و تصمیم گیری های غیرمنطقی شود که در برخی موارد به قتل منجر می گردد.
- روان پریشی و سایکوپاتی: افرادی که دچار روان پریشی (مانکز سایکوپاتی یا سوسیال پاتی) هستند، فاقد همدلی بوده و اغلب توانایی درک پیامدهای عمیق اعمال خود را ندارند، که این ویژگی می تواند زمینه را برای ارتکاب خشونت های شدید فراهم آورد.
عوامل اجتماعی و محیطی
ساختار جامعه و محیط پیرامونی نیز تأثیر بسزایی در بروز جرایم خشونت آمیز دارد:
- فقر، نابرابری و محرومیت های اجتماعی: عدم دسترسی به فرصت های برابر، فقر مزمن و نابرابری های شدید اقتصادی می تواند منجر به ناامیدی، سرخوردگی و افزایش پرخاشگری در جامعه شود.
- بیکاری و ناامیدی: بیکاری طولانی مدت و فقدان چشم انداز روشن برای آینده، می تواند سلامت روان افراد را به خطر انداخته و آن ها را به سمت رفتارهای پرخطر سوق دهد.
- فرهنگ خشونت: مواجهه مکرر با خشونت در رسانه ها، فیلم ها و بازی های ویدئویی، و همچنین عدم مقابله مؤثر با خشونت در سطوح پایین تر اجتماعی، می تواند به عادی سازی آن در جامعه منجر شود.
- بسترهای خانوادگی و تربیتی نامناسب: کودکانی که در معرض خشونت خانگی قرار می گیرند یا از تربیت صحیح و محبت کافی محروم هستند، بیشتر در معرض خطر بروز رفتارهای پرخاشگرانه در آینده قرار دارند.
- دسترسی آسان به اسلحه: در جوامعی که دسترسی به اسلحه گرم یا سرد آسان است، احتمال تبدیل درگیری ها به فاجعه و کشتن آدم توسط آدم به شدت افزایش می یابد.
عوامل انگیزشی خاص
علاوه بر موارد عمومی، برخی انگیزه های خاص نیز می توانند منجر به قتل شوند:
- منفعت مالی: قتل برای سرقت، تصاحب ارث، یا کسب منافع اقتصادی دیگر.
- قدرت طلبی: قتل در راستای تسلط بر دیگران یا حذف رقبا.
- انگیزه های سیاسی یا ایدئولوژیک: ترورها یا کشتارهای جمعی با اهداف سیاسی یا مذهبی.
- قتل های ناموسی: قتل هایی که به بهانه حفظ آبرو یا حیثیت خانواده در برخی فرهنگ ها صورت می گیرد.
مطالعات نشان می دهد که ترکیبی از آسیب های دوران کودکی، محرومیت های اجتماعی و آسیب پذیری های روانشناختی می تواند زمینه ساز بروز خشونت های شدید در بزرگسالی شود.
بحث های بیولوژیکی و ژنتیکی
برخی نظریات نیز به نقش عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی در خشونت انسانی اشاره دارند. هرچند تاکنون هیچ ژن قاتلی شناسایی نشده است، اما تحقیقات نشان داده اند که برخی تغییرات ژنتیکی یا عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز (مانند سروتونین و دوپامین) ممکن است فرد را مستعد رفتارهای تکانشی و پرخاشگرانه کند. با این حال، تأکید عمده در علم جرم شناسی مدرن بر تعامل پیچیده این عوامل بیولوژیکی با محیط اجتماعی و روانشناختی است و نه بر جبر مطلق بیولوژیکی.
ابعاد تاریخی و فرهنگی «کشتن انسان توسط انسان»
کشتن انسان توسط انسان پدیده ای نوظهور نیست، بلکه از اولین فصول تاریخ بشر با او همراه بوده است. بررسی این ابعاد، درکی عمیق تر از جایگاه این عمل در تکامل اجتماعی و اخلاقی انسان به دست می دهد.
نخستین قتل های تاریخ بشر
کهن ترین روایت مکتوب از آدم کشی به داستان قابیل و هابیل در متون مقدس ادیان ابراهیمی بازمی گردد. این داستان نمادی از اولین درگیری ها و حسادت های انسانی است که به سلب حیات منجر شد و پیامدهای اخلاقی و الهیاتی عمیقی را به دنبال داشت. باستان شناسی نیز شواهدی از خشونت های منجر به مرگ در جوامع پیش از تاریخ را نشان می دهد که عمدتاً بر سر منابع، قلمرو یا انتقام صورت می گرفته است.
تغییر نگرش ها و قوانین در طول اعصار
در جوامع باستانی، مفهوم عدالت و مجازات برای قتل به شکل های متفاوتی اجرا می شد. در بسیاری از فرهنگ ها، انتقام خون (Blood Vengeance) یک هنجار رایج بود که خانواده مقتول حق داشتند قاتل را به قتل برسانند. با شکل گیری دولت ها و نظام های حقوقی، تلاش شد تا این چرخه انتقام کنترل شده و عدالت از طریق نهادهای رسمی اجرا شود. قوانین حمورابی و قوانین موسی (تورات) از اولین مجموعه های قانونی بودند که برای قتل مجازات هایی را تعیین کردند. در دوران قرون وسطی، کلیسا نیز در تعیین ماهیت گناهکارانه قتل و مجازات آن نقش داشت. با ظهور دوران روشنگری و شکل گیری دولت های مدرن، سیستم های قضایی تکامل یافتند و تلاش شد تا مجازات ها بر اساس قصد و میزان تقصیر متناسب سازی شوند. حقوق کیفری اسلامی نیز از دیرباز با مبنای قصاص برای قتل عمد، و دیه برای قتل های شبه عمد و خطای محض، چارچوب مشخصی برای برخورد با این جرم تعیین کرده است.
بازتاب قتل در هنر، ادبیات و فولکلور
موضوع قاتل و مقتول و تأثیر آن بر زندگی بشر، همواره الهام بخش هنرمندان، نویسندگان و شاعران بوده است. از تراژدی های یونان باستان (مانند اودیپ شهریار) تا نمایشنامه های شکسپیر (مانند مکبث و هملت)، و از رمان های پلیسی و جنایی مدرن تا آثار نقاشان بزرگ، قتل همواره به عنوان یک مضمون قدرتمند برای کاوش در اعماق تاریک روح انسانی، اخلاق، گناه و رستگاری مورد استفاده قرار گرفته است. فولکلور و داستان های محلی نیز پر از حکایت هایی از قتل های عشقی، انتقام های خونین و جنایات اسرارآمیز هستند که نشان دهنده ریشه های عمیق این پدیده در ناخودآگاه جمعی است.
کشتار جمعی و نسل کشی
در مقیاس گسترده تر، تاریخ بشر شاهد پدیده های فجیع تری چون کشتار جمعی و نسل کشی نیز بوده است. از جنگ های باستان و کشتارهای مذهبی تا هولوکاست، نسل کشی رواندا و جنایات جنگی در یوگسلاوی، این حوادث نشان دهنده ظرفیت هولناک انسان برای خشونت سیستماتیک و سلب حیات گروهی هستند. این پدیده ها معمولاً ریشه های عمیق در تعصبات نژادی، مذهبی، قومی یا سیاسی دارند و اغلب با حمایت دولت ها یا گروه های قدرتمند صورت می گیرند و پیامدهای جبران ناپذیری برای بشریت به دنبال دارند.
پیامدهای عمیق آدم کشی: فردی و اجتماعی
آدم کشی تنها به سلب حیات یک فرد ختم نمی شود؛ بلکه موجی از پیامدهای ویرانگر را در پی دارد که نه تنها زندگی قربانی، بلکه زندگی قاتل، خانواده های درگیر و کل جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد.
پیامدها برای قربانی و خانواده
برای قربانی، پیامد آدم کشی نهایی و غیرقابل برگشت است: پایان حق حیات. اما برای خانواده و بازماندگان، آغاز یک رنج طولانی و عمیق است:
- فقدان و سوگ: خانواده ها با شوک ناگهانی از دست دادن عزیزی مواجه می شوند که اغلب به شکلی دلخراش و غیرمنتظره رخ داده است. این فقدان می تواند منجر به سوگ پیچیده، افسردگی شدید، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در بازماندگان شود.
- ضربه روحی: شاهدان قتل یا اعضای خانواده که در معرض صحنه جرم قرار گرفته اند، ممکن است دچار آسیب های روحی عمیقی شوند که نیاز به مداخلات روانشناختی طولانی مدت دارد.
- چرخه انتقام: در برخی فرهنگ ها، قتل می تواند زمینه ساز چرخه انتقام جویی شود که خود باعث تداوم خشونت در نسل های بعدی می گردد.
- بار مالی و اجتماعی: خانواده ها ممکن است با بار مالی ناشی از هزینه های قانونی، از دست دادن نان آور و تغییرات عمیق در ساختار و نقش های خانوادگی روبرو شوند.
پیامدها برای قاتل
زندگی قاتل نیز پس از ارتکاب جرم دستخوش تغییرات اساسی می شود:
- مجازات های قانونی: بسته به نوع قتل و نظام حقوقی، قاتل ممکن است با مجازات های سنگینی نظیر قصاص، حبس ابد یا سال های طولانی زندان مواجه شود.
- عذاب وجدان و گناه: حتی در مواردی که قاتل فاقد همدلی بالینی نباشد، مواجهه با پیامدهای عمل خود می تواند منجر به عذاب وجدان شدید، افسردگی و اختلالات روانی شود.
- انگ اجتماعی: قاتل برای همیشه با برچسب مجرم یا قاتل شناخته می شود که منجر به طرد اجتماعی و از دست دادن جایگاه در جامعه می گردد.
- حبس و انزوای اجتماعی: سال ها گذراندن عمر در زندان، به معنای از دست دادن آزادی، روابط اجتماعی و فرصت های زندگی است.
پیامدها برای جامعه
کشتن آدم توسط آدم پیامدهای گسترده ای برای کل جامعه دارد:
- افزایش ناامنی و ترس: وقوع قتل، حس ناامنی را در جامعه افزایش می دهد و شهروندان را نگران امنیت خود و عزیزانشان می کند.
- هزینه های اقتصادی و قضایی: تحقیقات جنایی، روند محاکمه، نگهداری مجرمان در زندان و برنامه های بازپروری، هزینه های اقتصادی سنگینی را بر دوش دولت و مالیات دهندگان وارد می کند.
- کاهش سرمایه اجتماعی و بی اعتمادی: افزایش خشونت و قتل، اعتماد عمومی را به نهادهای اجتماعی و حتی به یکدیگر کاهش می دهد و می تواند منجر به از هم گسیختگی بافت اجتماعی شود.
- تأثیر بر سلامت روان جامعه: افزایش نرخ جرایم خشونت آمیز، به ویژه قتل، می تواند سطح استرس و اضطراب عمومی را در جامعه بالا ببرد و سلامت روان جمعی را تحت تأثیر قرار دهد.
پیامدهای یک عمل قتل تنها محدود به لحظه وقوع نیست، بلکه نسل ها را درگیر خود کرده و اثرات موجی آن در تمام ارکان جامعه نفوذ می کند.
پیشگیری و مقابله: رویکردی چندجانبه
برای کاهش پدیده کشتن آدم توسط آدم و خشونت انسانی، نیاز به یک رویکرد جامع و هماهنگ در سطوح مختلف اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و روانشناختی است. هیچ راهکار واحدی به تنهایی مؤثر نخواهد بود.
نقش نظام قضایی و انتظامی
نظام قضایی و انتظامی در خط مقدم مبارزه با قتل قرار دارند:
- قوانین بازدارنده: وضع قوانین سخت گیرانه و شفاف برای مجازات قتل می تواند نقش بازدارنده ای داشته باشد.
- اجرای عدالت سریع و دقیق: اطمینان از اینکه عدالت به موقع و بدون تبعیض اجرا می شود، اعتماد عمومی را به سیستم قضایی افزایش می دهد و حس امنیت را تقویت می کند.
- حضور مؤثر پلیس و افزایش توانمندی های تحقیقاتی: گشت زنی فعال پلیس، شناسایی کانون های جرم خیز و توانمندی های بالای کارآگاهان در کشف جرم، از عوامل مهم پیشگیری و مقابله هستند.
اقدامات اجتماعی و فرهنگی
تغییرات عمیق تر در جامعه و فرهنگ می تواند ریشه های خشونت را بخشکاند:
- آموزش مهارت های زندگی و حل مسالمت آمیز تعارض: آموزش این مهارت ها از سنین پایین می تواند به افراد کمک کند تا خشم خود را مدیریت کرده و اختلافات را بدون توسل به خشونت حل کنند.
- ترویج فرهنگ صلح و همدلی: رسانه ها، مدارس و نهادهای دینی می توانند در ترویج ارزش های انسانی، احترام به حق حیات و پرورش همدلی در جامعه نقش ایفا کنند.
- کاهش فقر و نابرابری: برنامه های توسعه اقتصادی، ایجاد فرصت های شغلی و کاهش فاصله طبقاتی، می تواند بسیاری از انگیزه های ریشه ای خشونت را از بین ببرد.
- تقویت نهاد خانواده: خانواده های باثبات و حامی، بهترین بستر برای تربیت فرزندان با سلامت روان و کاهش احتمال گرایش به خشونت هستند.
مداخلات روانشناختی
پرداختن به سلامت روان، یکی از ارکان اصلی پیشگیری از قتل است:
- مشاوره و درمان اختلالات روانی: دسترسی آسان و ارزان به خدمات بهداشت روان برای تشخیص و درمان اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب شدید و اختلالات شخصیتی، می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه جلوگیری کند.
- برنامه های مدیریت خشم: آموزش تکنیک های مدیریت خشم به افراد در معرض خطر، می تواند به آن ها در کنترل تکانش های خشونت آمیز یاری رساند.
- حمایت از افراد در معرض خطر: شناسایی و حمایت از افرادی که در معرض خطر ارتکاب خشونت یا قربانی شدن هستند (مانند قربانیان خشونت خانگی یا کودکان در محیط های نامساعد).
کنترل تسلیحات و محدودیت دسترسی به ابزار خشونت
یکی از مؤثرترین راه ها برای کاهش آمار قتل، کنترل دسترسی به سلاح های گرم و سرد است. قوانین سخت گیرانه در زمینه حمل و نگهداری اسلحه، می تواند از تبدیل شدن درگیری های جزئی به فجایع جلوگیری کند. همچنین، کنترل مواد مخدر و الکل نیز به طور غیرمستقیم در کاهش جرایم خشونت آمیز مؤثر است.
برنامه های حمایتی از خانواده های در معرض خطر و قربانیان
ارائه حمایت های روانی، حقوقی و اجتماعی به خانواده های در معرض خطر خشونت و همچنین بازماندگان قربانیان، نه تنها به ترمیم زخم های روحی کمک می کند، بلکه می تواند از تداوم چرخه خشونت جلوگیری نماید.
نتیجه گیری: چشم اندازی به آینده و چالش های پیش رو
پدیده کشتن آدم توسط آدم، یک مسئله چندوجهی و ریشه دار در تاریخ و روان بشر است که با تعامل پیچیده ای از عوامل حقوقی، روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد. از تعریف دقیق آدم کشی و قتل در نظام های حقوقی مختلف تا کنکاش در انگیزه های عمیق قاتلان و پیامدهای گسترده آن برای فرد و جامعه، درک این موضوع فراتر از یک نگاه سطحی و جنایی است.
مقابله با این چالش بزرگ نیازمند یک رویکرد جامع و هماهنگ است. نمی توان تنها با اتکا به قوانین سخت گیرانه یا صرفاً با درمان های روانشناختی، ریشه های این پدیده را خشکاند. همکاری بین نهادهای قضایی، انتظامی، آموزشی، بهداشتی و اجتماعی، در کنار مشارکت فعال مردم، برای ایجاد جامعه ای امن تر و انسانی تر ضروری است. پیشگیری از قتل مستلزم سرمایه گذاری در آموزش، کاهش نابرابری ها، تقویت سلامت روان و ترویج فرهنگ صلح و همدلی است.
چالش های پیش رو، از جمله ظهور اشکال جدید خشونت و پیچیدگی های جهان مدرن، لزوم پژوهش های مستمر و به روزرسانی راهکارها را بیش از پیش آشکار می سازد. در نهایت، تلاش برای درک عمیق تر پدیده کشتن آدم توسط آدم و تلاش برای مقابله با آن، نه تنها یک وظیفه حقوقی و اجتماعی، بلکه یک مسئولیت اخلاقی و انسانی است تا جهانی را بسازیم که در آن حق حیات هر فردی محترم شمرده شود و خشونت به کمترین میزان ممکن کاهش یابد.