یمال میرصادقی میگوید: نویسندگی داغی بر پیشانی است و داستانی است که میکند چه کسی نویسنده باشد.
این نویسنده پیشکسوت (متولد اردیبهشت 1312) که در 1989 در آستانه 89 سالگی قرار دارد، در مورد این که حال و روز خود را چگونه میگذراند و آیا در حال نوشتن است، میگوید: ممکن است نویسندهای نتواند بنویسد، گفت. یانی در داستان ماندگار شدهاند که دائم مینویسند. . . . . . یرد یا باید در این حیطه نیاید یا اگر آمد باید تداوم دهد. یانی که دمندند و چند داستان جا مجموعه نوشته و رفتند، هاه نویسنده نشدند. نویسندگی داغی است که را پیشانی آدم میخورد و آن داغ همیشه باید ثمره دهد و اگر ثمره ندهد ضایع میشود.
او با اشاره به کسانی که در حوزه داستان میشوند و ادامه نمیدهند، میافزاید: من داستان هم میکنم و شاید بیش از هزار نفر از آنها هستند اما از این هزار نفر فقط 10-20 نفر دوام بیاورند. . . . . . ز صدر مشروطه کا ۱۰۰۱۵۰ا۱۵۰ نویسنده بیشتر نداریم که برخی از اینها هم بافتهاند. به نظرم کسی داستاننویس است که داستان از درون خود برآمده باشد و اگر ببافد مانند دیگران میشود اما وقتی نویسنده به شرشن خوش است.
میرصادقی تاریخان میکند: در نسل اول داستاننویسی (۱۳۰۰ ۱۳۳۲ا ۱۳۳۲) هشت نویسنده بیشتر نداریم. بته یلی کسان دیگر هم بودند که نامی از آنها نیست. از داستاننویسان نسل دوم (از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷) ۳۱ نویسنده بیشتر نمانده است. این موضوع به این دلیل است که داستان همه را انتخاب نمیکند. ابتدای داستان شما را ع ونوان نویسنده انتخاب میکند و در مرحله خدا خلاقیت و دانش داستاننویسی قرار دارد. در کشور ۸۵ میلیون نفر جمعیت داریم. اگر بگوییم 50 هزار نفر خلاق نند، تعداد داستاننویسان داستاننویسی مانند دکتری و مهندسی یستلکه خیلی محدود است و همه نمیرود. داستان اصلی است و خلاقیت و شناخت داستان در مراحل بعدی قرار دارد، اینطور نیست که فرد با خلاقیت و شناخت داستان جلو برود، اول باید داستان را انتخاب کنید به همین دلیل تعداد داستاننویسان نسبت به مناصب دیگر محدودتر است.
میرصادقی میکند: حقیقت این است که داستان خودِ آدم است. داستان از درون فرد بیرون میآید، زمانی که داستان درون میآید با تحولات دوران کودکی و جوانی و عاقلهمردی ادامه دارد، داستان نویسی برای دورهای از زندگی فرد نیست، یعنی کسبی نیست که دورههای آن را انتخاب کنند و بعد از آن به دیگری برود. داستان با آدم به وجود میآید و با آدم هم میرود. به یمین دلیل نویسنده کم داریم.
او سپس درباره این که آیا کارها در دست است، میگوید: من حدود 70 اثر دارم که از این تعداد 35 عنوان داستان است و 35 عنوان هم مرتبط با داستان، از این کتابها چاپ شده و هم نه. در این وضعیت نشر و کاغذ، ناشر کمتر کتاب پاپ میکند اما با این حال کتاب چاپ میشود. کرین کارم چاپ دوم کتاب از نن داستاننویس نسل سوم »است که تقریباً سه ماهی منتشر میشود
. . . . . کهمانطور که گفتم داستان سراغ همه نمیرود. داستان نویسی خودِ آدم است؛ یانی که میبافند عامی هستند. داستان شامل دوره خود و بازتاب خود است. حوادث در دورهای رنگی دارد، وقتی که رر رنگش عوض میشود، در داستان نباید چیزی ضوع شود، بلکه باید بیات شود. دوره کودکی یک خصوصیت دارد، دوره نوجوانی و جوانی ویژگیهای دیگر، ییایی ماندگار میشود که بیات شود و همیشه همان را احساس کند. . . . . . اساس داستان حادثه است، این حادثه عیا عینی است یا درونی. به نظر من داستانی ماندگار است که حادثه درونی باشد و خود دم را نشان دهد نه این که فرد چیزی فافد باشد.
او همچنین میکند: کتابی که قبلاً نسخه بین پنجهزار نسخه و حداقل سههزار نسخه منتشر میشود به شماره ۳۰۰ و نسخهای منتشر شده است، چرا؟ داستان یخون میخواهند تبلیغ کنند و نمیخواهند را ترویج کنند. طنر مطرح نیست.
میرصادقی درباره نمایشگاه کتاب نیز میگوید: نمایش کتاب خوب است و نشانه قدرت. آن دوره پیری من است و للا ننبری شرکت کردم و ننرانی اما الان موضوع سخنرانی ها یادم نیست. لحظه الان تعداد جلسات کتاب کمتر شده و میآید من را دعوت نمیکند که درباره داستان نظرم را بگویم. به نظرم قبل از این جلسات قوی تر و بیشتر بود.
انتهای پیام