
خلاصه کتاب عشق بالای شهر خبری نیست ( نویسنده مجید مجیدی )
«عشق بالای شهر خبری نیست» مجموعه ای از اشعار عمیق و تأمل برانگیز به قلم مجید مجیدی، کارگردان برجسته سینمای ایران، است که در آن، او از دریچه شعر به جهان بینی و دغدغه های وجودی خود می پردازد. این کتاب نه تنها اثری ادبی است، بلکه بازتابی از روح هنرمندی است که همواره در پی کشف لایه های پنهان هستی و انسان بوده است. این مجموعه شعری، در میان آثار ادبی معاصر فارسی، جایگاهی ویژه یافته و مورد توجه علاقه مندان به شعر فلسفی و تأملی قرار گرفته است.
مجید مجیدی: از قاب تصویر تا سطر شعر
نام مجید مجیدی سال هاست که با آثار سینمایی فاخر و تأثیرگذار در سطح ملی و بین المللی گره خورده است. از «بچه های آسمان» و «رنگ خدا» گرفته تا «باران» و «محمد رسول الله (ص)»، او همواره کوشیده تا مضامین انسانی، معنوی و اجتماعی را با زبانی شیوا و تصاویری دلنشین به تصویر بکشد. اما کمتر کسی او را به عنوان یک شاعر می شناسد، حال آنکه «عشق بالای شهر خبری نیست» نشان می دهد، قلم مجیدی در عرصه شعر نیز به همان اندازه قدرت و عمق دارد که دوربینش در سینما. این انتقال از زبان تصویر به زبان کلمه، خود گواه یک جهان بینی یکپارچه و عمیق است که در هنرمند ریشه دوانده و در اشکال مختلف هنری جلوه گر می شود. دغدغه های او، چه در فیلم ها و چه در اشعارش، اغلب حول محور انسان، جستجوگری های او در برابر هستی، روابط انسانی، طبیعت، ایمان و عشق می چرخد؛ مفاهیمی که با نگاهی توأم با تأمل و گاه اندوه، اما همواره امید، بیان می شوند. این پیوند ناگسستنی میان مدیوم های هنری او، نشان دهنده ابعاد گوناگون استعداد و عمق فکری هنرمندی است که محدود به یک عرصه نمی ماند و می کوشد تا تمام توان خود را برای بیان جهان درونی و بیرونی اش به کار گیرد.
پیشینه هنری و جهان بینی مجیدی
مجید مجیدی، کارگردانی که با آثارش مرزهای سینمای ایران را درنوردید و نام خود را در کنار بزرگترین کارگردانان جهان ثبت کرد، همواره دغدغه های عمیق انسانی و معنوی را سرلوحه کار خود قرار داده است. جهان بینی او ریشه در نگاهی الهیاتی و فلسفی به هستی دارد؛ نگاهی که در آن انسان موجودی در مسیر کمال و جستجوگری است و در این راه، با چالش ها و زیبایی ها دست و پنجه نرم می کند. این پیشینه غنی در سینما، تأثیر خود را بر شعر او نیز گذاشته است. همان گونه که در فیلم هایش با تصاویر شاعرانه و نمادین داستانی را روایت می کند، در اشعارش نیز با کلمات، تصاویری زنده و ملموس می آفریند.
تمرکز او بر جزئیات، توانایی اش در خلق اتمسفرهای عمیق و تأملی، و نگاه همدردانه اش به طبقات فرودست جامعه و انسان های تنها و از خود بیگانه، همگی در اشعارش نیز بازتاب می یابد. این جهان بینی، در شعر «عشق بالای شهر خبری نیست» به اوج خود می رسد و به مخاطب امکان می دهد تا از دریچه ای دیگر با اندیشه های این هنرمند بزرگ آشنا شود. او تنها به ثبت واقعیت اکتفا نمی کند، بلکه به واکاوی معنا و مفهوم پشت پرده واقعیت می پردازد؛ چه در قالب یک صحنه سینمایی، چه در قالب یک سطر شعر.
جایگاه او در شعر معاصر
با وجود آنکه مجید مجیدی بیشتر به عنوان کارگردان شناخته شده است، انتشار مجموعه ای چون «عشق بالای شهر خبری نیست» نشان می دهد که او نه تنها به شعر دلبستگی دارد، بلکه جایگاهی قابل تأمل در شعر معاصر فارسی نیز می تواند پیدا کند. این کتاب، او را از یک هنرمند تک بعدی خارج کرده و به عنوان هنرمندی با نگاهی چندوجهی معرفی می کند. جایگاه مجیدی در شعر معاصر، نه به دلیل نوآوری های فرمال رادیکال، بلکه به دلیل عمق مضامین، تصویرسازی های بکر و لحن خاصی است که از تجربه های زیسته و دغدغه های ذهنی او نشئت می گیرد.
شعر او، نه تنها یک سرگرمی، بلکه نوعی مدیتیشن و تأمل در جهان پیرامون است. در زمانه ای که بسیاری از اشعار معاصر به سمت پیچیدگی های زبانی یا مضامین انتزاعی حرکت می کنند، مجیدی با زبانی نسبتاً ساده اما عمیق، به مسائلی می پردازد که برای عموم مردم قابل درک و احساس است، اما در عین حال، لایه های پنهانی از فلسفه و حکمت را در خود جای داده است. این تلفیق هنر سینما و شعر در یک فرد، به شعرهای او بُعدی بصری و سینمایی نیز می بخشد که کمتر در آثار شاعران دیگر دیده می شود و این یکی از مهمترین عواملی است که او را در میان شاعران معاصر متمایز می کند.
سفری در جهان اشعار عشق بالای شهر خبری نیست
کتاب «عشق بالای شهر خبری نیست» نه یک روایت خطی، بلکه مجموعه ای از لحظات شاعرانه و تأملات درونی است که هر یک پنجره ای به جهان بینی مجید مجیدی می گشایند. این اشعار، اغلب در قالب شعر سپید یا نیمایی سروده شده اند که به شاعر آزادی بیشتری در بیان احساسات و اندیشه ها می دهد. زبان شعر، گاهی ساده و روان است و گاهی با نمادها و استعاره ها عمق بیشتری می یابد، اما همواره تلاشی برای برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه خواننده دیده می شود. در این بخش، به تحلیل مضامین اصلی، ساختار و زبان شعری این اثر می پردازیم تا تصویری جامع از جهانِ «عشق بالای شهر خبری نیست» ارائه دهیم.
تحلیل مضامین محوری
اشعار مجیدی در این مجموعه، چون آینه ای، بازتاب دهنده دغدغه های ژرف انسانی هستند. مضامینی که در ادامه می آیند، ستون های اصلی این بنای شعری را تشکیل می دهند:
- عشق: در اشعار «عشق بالای شهر خبری نیست»، عشق حضوری پررنگ و چندوجهی دارد. این عشق گاه زمینی و ناکام، گاه آسمانی و امیدبخش است. شاعر عشق را نه صرفاً یک رابطه عاطفی، بلکه نیرویی کیهانی می بیند که هستی را به حرکت درمی آورد و معنا می بخشد. عشق در این مجموعه، نیروی محرکه ای است که می تواند از دل تنهایی و یأس، شکوفا شود و دریچه ای به سوی زیبایی و امید بگشاید.
- تنهایی و تأمل: انزوا و تنهایی یکی از اصلی ترین احساسات بازتاب یافته در این اشعار است. شاعر در فضایی از سکوت و خلوت، به تأمل درباره هستی، زمان و روابط می نشیند. این تنهایی، نه الزاماً رنج آور، بلکه گاه بستری برای کشف درونی و خودشناسی است. «من می مانم و غروبی دلگیر، من و پنجره…» بیانی رسا از این حس درونی است که خواننده را نیز به تأمل وا می دارد.
- طبیعت و نمادگرایی: عناصر طبیعی چون آسمان، پرنده، درخت، باد، برگ و پاییز، نه فقط پس زمینه رویدادها، بلکه نمادهایی پویا و زنده در اشعار مجیدی هستند. آسمان نماد گستردگی و بیکرانگی است، پرنده ها نماد آزادی و کوچ، درخت نماد استواری و پاییز نماد دگرگونی و گذار. این نمادها به شعر عمق می بخشند و خواننده را به لایه های پنهان معنا رهنمون می شوند. فصل پاییز به عنوان پادشاه فصل ها، نمادی از تحول و اندوهی شیرین است که با فرا رسیدنش، طبیعت و انسان را به چرخه ای از تغییر دعوت می کند.
- هستی شناسی و مرگ: تأمل در معنای وجود، گذر زمان و سرنوشت از دیگر مضامین مهم این کتاب است. شاعر با نگاهی فلسفی به زندگی می نگرد و از مسائل بنیادین هستی چون تولد، مرگ، و چرخه بی پایان حیات و ممات سخن می گوید. او به جدال بین زندگی و مرگ، و معنای پنهان در هر یک می پردازد و خواننده را نیز به هم گامی در این مسیر فرا می خواند. این تأملات، شعر را از یک متن صرفاً عاطفی فراتر برده و به آن ابعادی عمیق تر می بخشد.
- امید و ناامیدی: در کنار اندوه ها و تأملات فلسفی، رگه هایی از امید نیز در لابلای واژگان مجیدی به چشم می خورد. این تعادل ظریف بین یأس و امید، به شعر او بعدی واقعی و انسانی می دهد. حتی در دل کوچ و جدایی، همواره نوری از امید به بازگشت یا شروعی دوباره وجود دارد که مانع از غرق شدن کامل در ناامیدی می شود.
ساختار و زبان شعری
«عشق بالای شهر خبری نیست» عمدتاً در قالب شعر سپید سروده شده است. این قالب، به شاعر امکان می دهد تا بدون محدودیت وزن و قافیه، به بیان آزادانه اندیشه ها و احساسات خود بپردازد. این انتخاب فرمی، با لحن تأملی و فلسفی اشعار همخوانی دارد و به جریان آزاد تصاویر و مفاهیم کمک می کند.
زبان و بیان: زبان مجیدی در این مجموعه، اغلب ساده و روان است، اما در عین حال از قدرت تصویرسازی بالایی برخوردار است. او از کلمات روزمره استفاده می کند تا ارتباط مستقیم تری با خواننده برقرار کند، اما همین سادگی، بستر خلق تصاویری عمیق و نمادین می شود. واژگان او با دقت انتخاب شده اند تا هم حس را منتقل کنند و هم معنای پنهان را آشکار سازند. این سادگی، در کنار عمق مفاهیم، باعث می شود که شعر برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل فهم و دلنشین باشد.
آرایه های ادبی: استفاده از آرایه های ادبی نظیر تشبیه، استعاره، کنایه و به ویژه نماد، از ویژگی های بارز این مجموعه است. مجیدی به زیبایی از طبیعت و عناصر آن به عنوان نمادهایی برای بیان حالات درونی و مفاهیم انتزاعی استفاده می کند. برای مثال، پرواز پرندگان نمادی از آزادی یا کوچ، و پاییز نمادی از تغییر و دگرگونی است. این آرایه ها، به شعر او لایه های معنایی متعددی می بخشند و خواننده را به تأمل عمیق تر در معنای واژگان و جملات دعوت می کنند.
بازتابی از یک شعر برجسته
برای درک بهتر فضای شعری و زبان مجید مجیدی در «عشق بالای شهر خبری نیست»، بازخوانی بخشی از اشعار این مجموعه که پیشتر نیز به آن اشاره شد، بسیار روشنگر است:
فصل کوچ که می رسد
آسمان گم می شود در پرواز
در آغوش آسمان
موج در موج، پرنده ها می رقصند
و خورشید آرام آرام، دور می شود
و اینسان، کنار دریچه های تنهایی
من می مانم و غروبی دلگیر
من و پنجره… .
سکوت فضای اتاق را قدم می زند
و من، نگاه می کنم
عشق را، در بال زدن هفت در هفت پرنده ها
باد سراسیمه می پیچد، در نای درختان استوار
برگ ها، با دستان التماس، شاخه ها را می چسبند
اما…
برگ ها سر به سر سجده می گذارند بر قامت درخت
و پروانه های رنگی
یک به یک، به پیله های مرگشان سپرده می شوند
و جیرجیرک ها
از لابه لای بوته های اطلسی
بال می گیرند
آنگاه، همه چشم دوخته اند
به گام های سنگین پادشاه فصل ها، پاییز…
در این بخش از شعر، مجیدی به خوبی از عناصر طبیعی برای بیان حالات درونی انسان بهره می گیرد. «فصل کوچ» به وضوح نمادی از جدایی و تغییر است. «آسمان گم می شود در پرواز» تصویری از بی نهایت و آزادی است که با حرکت پرندگان در هم می آمیزد. در ادامه، احساس «تنهایی» شاعر در کنار پنجره ای رو به غروب، به اوج خود می رسد. سکوت در اتاق، گویی یک موجود زنده است که فضا را دربرگرفته.
توجه به «عشق در بال زدن هفت در هفت پرنده ها» نشان دهنده نگاهی فلسفی به عشق است؛ عشقی که در هر پدیده طبیعی و در هر جنبشی از هستی حضور دارد. رقص برگ ها با باد، چسبیدن آن ها به شاخه ها، و سپس «سجده» کردنشان بر قامت درخت، تصویری از تسلیم و پذیرش چرخه طبیعی زندگی و مرگ است. «پروانه های رنگی» که به «پیله های مرگشان سپرده می شوند»، نمادی از پایان و آغاز، و چرخه دگردیسی در طبیعت و زندگی هستند. در نهایت، با ورود «پادشاه فصل ها، پاییز»، شعر به اوج نمادگرایی خود می رسد؛ پاییزی که هم نماد پایان و جدایی است و هم نویدبخش سکوت و تأملی عمیق پیش از آغاز دوباره. این تصویرسازی های متوالی، احساسات متناقضی از اندوه، زیبایی، گذر و امید را در خواننده برمی انگیزند.
نقد و بررسی عمیق عشق بالای شهر خبری نیست
برای یک تحلیل جامع از «عشق بالای شهر خبری نیست»، لازم است به نقاط قوت و تمایز این اثر و همچنین چالش ها و نکات قابل تأمل آن بپردازیم تا تصویری متعادل و منصفانه از این مجموعه شعر ارائه شود.
نقاط قوت و تمایز اثر
مجموعه شعر «عشق بالای شهر خبری نیست» دارای ویژگی های برجسته ای است که آن را از بسیاری از مجموعه های شعر معاصر متمایز می کند:
- قدرت تصویرسازی و فضاسازی عمیق: شاید بتوان این ویژگی را مهم ترین نقطه قوت کتاب دانست. مجید مجیدی، با پیشینه درخشان سینمایی خود، به خوبی می داند چگونه با کلمات، تصاویری زنده و ملموس خلق کند. هر شعر به مثابه یک قاب سینمایی است که خواننده را به درون خود می کشد و فضایی از تأمل، اندوه یا امید را در ذهن او می آفریند. این تصاویر، اغلب نمادین هستند و لایه های معنایی متعددی را در خود جای داده اند.
- انتقال مؤثر احساسات و عواطف: اشعار مجیدی به شکلی عمیق و واقعی، احساسات انسانی را منتقل می کنند. تنهایی، عشق، امید، اندوه، و حیرت در برابر هستی، به گونه ای بیان می شوند که خواننده با آن ها همذات پنداری می کند. این قدرت در انتقال عاطفه، شعر را از خشکی و انتزاع خارج کرده و آن را به تجربه ای زنده برای مخاطب تبدیل می کند.
- عمق مضامین فلسفی و قابلیت تأمل برانگیز بودن: این کتاب فراتر از یک مجموعه شعر عاشقانه صرف است. اشعار به مسائل بنیادین هستی، معنای زندگی، گذر زمان، مرگ و رابطه انسان با طبیعت و خالق می پردازند. این عمق فلسفی، خواننده را به تفکر وامی دارد و به او فرصت می دهد تا از دریچه نگاهی دیگر به جهان بنگرد. شعر مجیدی، به مثابه دعوتی است برای تأمل در آن چیزی که ورای ظواهر روزمره قرار دارد.
- نوآوری در بیان و لحن خاص: هرچند مجیدی از قالب سپید استفاده می کند که در شعر معاصر رایج است، اما لحن خاص و جهان بینی منحصر به فرد او، به این اشعار تازگی می بخشد. او با ترکیب عناصر طبیعی، عواطف انسانی و دغدغه های فلسفی، سبکی خاص خود را ارائه می دهد که هم برای مخاطب عام قابل درک است و هم برای منتقدان ادبی دارای ارزش های هنری است.
چالش ها و نکات قابل تأمل
با وجود نقاط قوت فراوان، می توان به نکاتی نیز اشاره کرد که شاید برای برخی از خوانندگان چالش برانگیز باشد، البته این نکات بیشتر به سلیقه مخاطب باز می گردد تا ضعف در اثر:
- تأکید بر مضامین مشابه: برخی از مضامین، به ویژه تنهایی، اندوه و طبیعت، در اشعار مختلف تکرار می شوند. اگرچه این تکرار بخشی از جهان بینی شاعر است و به انسجام مجموعه کمک می کند، اما ممکن است برای برخی خوانندگان که به دنبال تنوع مضمونی بیشتری هستند، کمی یکنواخت به نظر برسد. این تکرار، البته به عمق بخشیدن به همان مضامین خاص کمک می کند و به آن ها ابعاد مختلفی می بخشد.
- نیاز به تأمل عمیق: اشعار مجیدی، بر خلاف برخی اشعار سطحی، نیازمند تأمل و مکث هستند. برای درک کامل لایه های معنایی و ارتباطات نمادین، خواننده باید زمان کافی برای غرق شدن در فضای هر شعر بگذارد. این ویژگی برای خوانندگان حرفه ای تر شعر یک مزیت است، اما ممکن است برای خوانندگان تازه کار یا کسانی که به دنبال مطالعه سریع هستند، کمی دشوار باشد.
جایگاه کتاب در کارنامه مجیدی
«عشق بالای شهر خبری نیست» در کارنامه هنری مجید مجیدی، جایگاهی مکمل و روشنگر دارد. این کتاب، نشان می دهد که ذهن و روح این هنرمند، فراتر از قاب سینما، در بستر کلمات نیز جاری است و دغدغه های او، در هر دو مدیوم هنری، ریشه های مشترکی دارند. این مجموعه شعر، نه یک اثر جانبی، بلکه بخشی اساسی از بیان هنری مجیدی است که به درک عمیق تر جهان بینی او کمک می کند.
در مقایسه با آثار سینمایی او، می توان شباهت هایی را در پرداختن به مضامین فقر، معنویت، طبیعت بکر و روابط انسانی عمیق مشاهده کرد. همانطور که در فیلم هایش با تصاویر دلنشین و سکوت های پرمعنا، داستانی را روایت می کند، در شعرهایش نیز با زبانی ساده و سرشار از نماد، به بیان لحظات ناب زندگی و تأملات فلسفی می پردازد. این کتاب، پلی است میان دنیای بصری سینمای مجیدی و جهان درونی و ادبی او، و به مخاطب امکان می دهد تا از زوایای گوناگون با افکار و احساسات این هنرمند بزرگ آشنا شود. به نوعی، این کتاب می تواند به عنوان «شعرِ سینمای مجیدی» یا «سینمای شعر مجیدی» در نظر گرفته شود.
چرا عشق بالای شهر خبری نیست را باید خواند؟
مطالعه یک مجموعه شعر، فراتر از سرگرمی است؛ فرصتی برای هم نشینی با اندیشه ها و احساسات ناب یک هنرمند است. «عشق بالای شهر خبری نیست» از آن دسته کتاب هایی است که می تواند تجربه ای عمیق و شخصی را برای خواننده به ارمغان آورد.
مخاطبان اصلی و ارزش های اکتسابی
این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب خواهد بود، به ویژه:
- علاقه مندان به شعر عمیق و فلسفی: اگر به اشعاری علاقه دارید که فراتر از سطح کلمات، شما را به تأمل در زندگی، هستی، عشق و مرگ وادار می کنند، این مجموعه برای شماست.
- جویندگان آرامش و تأمل: در دنیای پرهیاهوی امروز، اشعار مجیدی مانند پناهگاهی آرام هستند که می توان در آن ها لحظاتی را به دور از شلوغی، به درون خود بازگشت و به معنای زندگی اندیشید.
- دانشجویان و پژوهشگران ادبیات: برای کسانی که به دنبال تحلیل سبک و جهان بینی شاعران معاصر هستند، این کتاب منبعی غنی برای بررسی تأثیر سینما بر شعر، یا ابعاد مختلف هنری یک هنرمند چندوجهی است.
- طرفداران مجید مجیدی: اگر از آثار سینمایی مجید مجیدی لذت می برید، خواندن این کتاب به شما کمک می کند تا با جنبه دیگری از استعداد و دغدغه های او آشنا شوید و به درک کامل تری از جهان بینی او برسید.
چه چیزی می توان از این کتاب آموخت یا تجربه کرد؟
- دیدگاهی نو به زندگی: اشعار مجیدی، با نگاهی متفاوت به طبیعت و انسان، می توانند دیدگاهی تازه به شما ارائه دهند و شما را ترغیب کنند تا به جزئیات زندگی، که شاید پیشتر نادیده می گرفتید، توجه بیشتری نشان دهید.
- درک احساسات انسانی: کتاب به شکلی هنرمندانه به بیان احساساتی چون تنهایی، عشق، امید و اندوه می پردازد و به شما کمک می کند تا با این احساسات درونی خود و دیگران بیشتر آشنا شوید.
- لذت از زیبایی کلام: با زبانی ساده اما پرمغز، مجیدی کلمه ها را به گونه ای کنار هم می نشاند که حس زیبایی شناختی خواننده را برمی انگیزد و او را به لذت بردن از موسیقی درونی کلام و تصاویر ذهنی دعوت می کند.
دسترسی به کتاب و مشخصات نشر
کتاب «عشق بالای شهر خبری نیست» راهی برای ارتباط عمیق تر با دنیای مجید مجیدی و شعر معاصر است. برای آن دسته از خوانندگانی که مایل به مطالعه این اثر هستند، دسترسی به آن از طریق پلتفرم های قانونی و نسخه چاپی امکان پذیر است.
پلتفرم های قانونی و نسخه چاپی
در عصر دیجیتال، دسترسی به کتاب ها بیش از پیش آسان شده است. کتاب «عشق بالای شهر خبری نیست» در پلتفرم های قانونی کتاب الکترونیک و صوتی در ایران در دسترس است که خرید آن نه تنها مطالعه را برای شما تسهیل می کند، بلکه از حقوق مؤلف و ناشر نیز حمایت می نماید. پلتفرم هایی نظیر کتابراه، طاقچه و فیدیبو از جمله منابع معتبر برای تهیه نسخه الکترونیکی این کتاب هستند. این پلتفرم ها امکان مطالعه کتاب را بر روی انواع دستگاه ها از جمله تلفن همراه، تبلت و رایانه شخصی فراهم می کنند.
علاوه بر نسخه دیجیتال، نسخه چاپی کتاب نیز برای علاقه مندان به لمس صفحات و حس فیزیکی کتاب در کتابفروشی های معتبر سراسر کشور قابل تهیه است. توصیه می شود برای خرید، به کتابفروشی های شناخته شده و انتشارات اصلی یا نمایندگان فروش آن ها مراجعه نمایید تا از اصالت و کیفیت کتاب اطمینان حاصل کنید.
اطلاعات نشر کتاب
برای سهولت در شناسایی و تهیه کتاب، اطلاعات مربوط به نشر آن به شرح زیر است:
نام کتاب | نویسنده | ناشر چاپی | سال انتشار | فرمت کتاب (معمولاً دیجیتال) | تعداد صفحات | زبان | شابک (در صورت دسترسی) |
---|---|---|---|---|---|---|---|
عشق بالای شهر خبری نیست | مجید مجیدی | انتشارات جالیز | ۱۳۹۸ | EPUB (برای نسخه الکترونیک) | 93 | فارسی | 978-622-6774-24-6 |
این مشخصات به شما کمک می کند تا به راحتی نسخه مورد نظر خود را در کتابفروشی ها یا پلتفرم های آنلاین پیدا کنید و از مطالعه این اثر ارزشمند لذت ببرید.
نتیجه گیری: پایانی بر یک تأمل شاعرانه
«خلاصه کتاب عشق بالای شهر خبری نیست (نویسنده مجید مجیدی)» ما را به سفری در اعماق اندیشه و احساس هنرمندی هدایت کرد که نه تنها در سینما، بلکه در عالم شعر نیز دارای جهان بینی عمیق و زبان خاص خود است. این مجموعه شعر، فراتر از یک سرگرمی ادبی، دعوتی است به تأمل در هستی، عشق، تنهایی و طبیعت، که همگی با بیانی شیوا و تصاویری دلنشین به تصویر کشیده شده اند. مجیدی با «عشق بالای شهر خبری نیست»، پلی میان جهان بصری سینما و دنیای غنی کلمات برقرار کرده و نشان داده است که دغدغه های هنری او مرز نمی شناسند.
این کتاب، با عمق مضامین فلسفی و قدرت بی نظیر در انتقال عواطف، جایگاه ویژه ای در شعر معاصر فارسی دارد و به عنوان اثری ماندگار در کارنامه هنری مجید مجیدی می درخشد. برای هر علاقه مند به شعر، فلسفه یا هنر مجیدی، این کتاب نه تنها یک خوانش، بلکه یک تجربه تأملی عمیق خواهد بود. امید است این تحلیل، انگیزه ای برای مطالعه نسخه کامل این اثر ارزشمند باشد تا خواننده خود را در برابر چشمه ای زلال از کلمات و معانی قرار دهد.