بخارا پایتخت سامانیان | شکوه بخارای شریف در گذر تاریخ

گردشگری

بخارای شریف یا پایتخت سامانیان

شهر بخارا، نگین تابناک آسیای مرکزی و یکی از کهن ترین کانون های تمدن ایرانی-اسلامی، همزمان دو عنوان پر افتخار بخارای شریف و پایتخت سامانیان را با خود یدک می کشد که هر یک به جنبه ای از عظمت تاریخی و فرهنگی این شهر اشاره دارد و ریشه های عمیق آن را در تاریخ و فرهنگ فارسی زبانان نشان می دهد. بخارا در دوره سامانیان به اوج شکوفایی رسید و به مرکز علم، ادب و هنر تبدیل شد.

بخارا، شهری باستانی در قلب فرارود، نه تنها به دلیل پیشینه تاریخی غنی و جایگاه استراتژیکش در مسیر جاده ابریشم شهره است، بلکه به واسطه نقشی که در احیای زبان و ادبیات فارسی، پرورش دانشمندان و فلاسفه برجسته، و شکوفایی هنر و معماری اسلامی ایفا کرده، جایگاهی بی بدیل در حافظه فرهنگی جهان دارد. این شهر به عنوان پایتخت سامانیان، حکومتی که پرچم استقلال فرهنگی و سیاسی ایران را پس از قرن ها برافراشت، به کانون اصلی جنبش فرهنگی و علمی تبدیل شد که امروز آن را بخارای شریف می خوانیم. در این مقاله، به کاوش در لایه های مختلف تاریخ، فرهنگ و میراث بخارا می پردازیم تا دلایل اطلاق این دو عنوان سترگ را روشن سازیم و اهمیت ماندگار آن را در تمدن ایرانی و اسلامی بازشناسیم.

۱. بخارا در گذر تاریخ: از ریشه های کهن تا طلوع اسلام

بخارا، شهری باستانی در حاشیه رود زرافشان، ریشه های خود را در اعماق تاریخ می جوید. پیشینه سکونت انسان در این منطقه به هزاره دوم پیش از میلاد باز می گردد، و این خود نشان دهنده اهمیت دیرینه این واحه حاصلخیز است.

۱.۱. پیشینه باستانی و اساطیری بخارا

یافته های باستان شناسی، از جمله اشیاء مربوط به دوره مفرغ، گواهی بر وجود زیستگاه هایی پررونق در بخارا طی هزاره دوم پیش از میلاد است. در عهد باستان، این منطقه بخشی از ساتراپ نشین سغد در امپراتوری هخامنشی بود و بعدها تحت حکومت اسکندر مقدونی، یونانیان باختری، ساسانیان و ترکان قرار گرفت.

افسانه ها و روایت های کهن نیز بخارا را به شخصیت های اساطیری پیوند می دهند. برخی متون، ساخت بخارا را به افراسیاب، پادشاه تورانی در شاهنامه فردوسی، نسبت می دهند. این روایت ها نشان از اهمیت و قدمت بخارا در ذهنیت فرهنگی ایرانیان دارد. حتی مراسم آیینی پیر شالیار در هورامان، که ریشه های باستانی دارد، با حکایت دختر حاکم بخارا و شفا یافتن او مرتبط دانسته می شود، که پیوند عمیق این شهر را با اساطیر و باورهای محلی نمایان می سازد.

۱.۲. نام شناسی بخارا: ریشه ها و معانی

نام بخارا خود حکایتی از تاریخ پرفراز و نشیب این شهر دارد و ریشه های متفاوتی برای آن ذکر شده است. برخی پژوهشگران بر این باورند که این نام از واژه سانسکریت ویهارا به معنای پرستشگاه یا معبد بودایی گرفته شده است، زیرا بخارا در دوران پیش از اسلام، مرکز مهمی برای آیین بودا بوده است. جوینی، مورخ نامدار، نیز بخارا را مشتق از بُخار دانسته و آن را به واژه بت پرستان اویغور و ختای برای معابدشان نزدیک می بیند.

نام های دیگری نیز برای بخارا در متون تاریخی به کار رفته است؛ از جمله نومجکث که چینیان در سده پنجم میلادی آن را نومی نوشته اند. بر سکه های مسین بخارا نیز واژه پوخار به چشم می خورد که می تواند از واژه سغدی فوخار به معنای نیکبخت یا فرخ در فارسی میانه گرفته شده باشد. این تنوع در نام گذاری، پیچیدگی های فرهنگی و زبانی منطقه را در طول قرون متمادی بازتاب می دهد.

۱.۳. بخارا و راه ابریشم: دروازه ای به شرق و غرب

جایگاه استراتژیک بخارا در مسیر جاده ابریشم، اهمیت تجاری و فرهنگی بی بدیلی به آن بخشید. این شهر به عنوان یک گره کور در شبکه راه های تجاری که شرق آسیا را به غرب، مدیترانه و اروپا متصل می کرد، نقشی حیاتی ایفا می نمود. کاروان های تجاری مملو از ابریشم، ادویه، سنگ های قیمتی و دیگر کالاهای ارزشمند از بخارا عبور می کردند و این شهر را به مرکزی پررونق برای مبادلات کالا و فرهنگ تبدیل ساختند.

تجارت تنها محدود به کالا نبود؛ بخارا همچنین محل تبادل افکار، ادیان و هنرهای مختلف بود. حضور اقوام گوناگون و رفت وآمد بازرگانان و مسافران از سراسر جهان، به غنای فرهنگی این شهر افزود و آن را به محلی برای تلاقی تمدن ها تبدیل کرد. این موقعیت، بخارا را برای قرون متمادی به یکی از کانون های اصلی ارتباط میان شرق و غرب بدل ساخت.

۲. دوران سامانیان: بنیان گذاری پایتخت فرهنگی و احیای هویت ایرانی

ظهور سامانیان، نقطه عطفی در تاریخ بخارا و تمدن ایرانی-اسلامی محسوب می شود. این سلسله، نه تنها بخارا را به پایتخت خود برگزید، بلکه زمینه ساز احیای زبان و فرهنگ فارسی پس از فتوحات اعراب شد.

۲.۱. خاستگاه و شکل گیری امارت سامانی

سامانیان، دودمانی ایرانی تبار و سنی مذهب بودند که نسب خود را به سامان خدا، دهقانی از خراسان بزرگ، می رساندند. با گرویدن سامان خدا به اسلام و برقراری ارتباط با امرای عرب خلافت، فرزندان او به تدریج در مناصب حکومتی منطقه جای گرفتند. اسد بن سامان، چهار پسر به نام های نوح، احمد، یحیی و الیاس داشت که هر یک از سوی خلیفه عباسی مأمون، امارت بخشی از فرارود را دریافت کردند. این انتصابات، پایه های حکومت سامانیان را بنا نهاد.

با ضعف تدریجی خلافت عباسی و از میان رفتن قدرت طاهریان در خراسان، سامانیان فرصت یافتند تا به تدریج استقلال بیشتری کسب کنند. اسماعیل سامانی، از نوادگان اسد، پس از شکست دادن عمرولیث صفاری و متحد کردن سرزمین های تحت فرمان طاهریان و صفاریان، یک دولت یکپارچه و عملاً مستقل را بنا نهاد که گرچه به طور صوری حاکمیت خلیفه را به رسمیت می شناخت، اما در عمل به عنوان یک قدرت منطقه ای نیرومند عمل می کرد. این رویداد، آغازگر دوران درخشان سامانیان و بخارا به عنوان پایتخت آن بود.

۲.۲. بخارا پایتخت سامانیان: قلب تپنده حکمرانی

انتخاب بخارا به عنوان پایتخت سامانیان، تصمیمی استراتژیک و با پیامدهای فرهنگی عمیق بود. این شهر، که از دیرباز دارای زیرساخت های شهری، بازارهای پررونق و موقعیت جغرافیایی مناسبی بود، توسط امیرانی چون نصر یکم و به ویژه اسماعیل سامانی، به مرکزی اداری، سیاسی و فرهنگی بی رقیب تبدیل شد.

امیر اسماعیل سامانی، با درایت و اقتدار خود، بخارا را نه تنها به قلب سیاسی امپراتوری سامانی بدل ساخت، بلکه آن را به کانون احیای هویت ایرانی پس از قرن ها سلطه فرهنگی اعراب تبدیل کرد. سامانیان، با الگوبرداری از امپراتوری ساسانی، در اندیشه تبدیل بخارا به تیسفونی دیگر بودند. آن ها با حمایت گسترده از زبان فارسی، ادبیات، هنر و علوم، بخارا را به رقیبی جدی برای بغداد، پایتخت عباسیان، تبدیل کردند. در این دوره، بخارا به نمادی از شکوه تمدن ایرانی-اسلامی و به تعبیر رودکی، بغداد بخاراست.

رودکی، شاعر بزرگ عصر سامانی، در وصف جایگاه بخارا و رقابت آن با بغداد می سراید: امروز به هر حالی، بغداد بخاراست / کجا میر خراسان است، پیروزی آنجاست. این بیت به خوبی نشان دهنده عظمت و جایگاه فرهنگی بخارا در آن دوران است.

تبدیل بخارا به پایتخت سامانیان، نه تنها ثبات و امنیت را به منطقه آورد، بلکه بستر لازم را برای شکوفایی بی نظیر علم و فرهنگ فراهم ساخت. این دوره، سرآغاز فصل زرینی در تاریخ بخارا بود که عنوان بخارای شریف را برای آن به ارمغان آورد.

۳. بخارای شریف: تبلور علم، ادب و هنر در عصر زرین سامانی

بخارا در دوران سامانیان، به اوج شکوفایی فرهنگی و علمی خود رسید و با لقب بخارای شریف شناخته شد. این دوره، شاهد رستاخیز زبان فارسی، پرورش دانشمندان بزرگ و خلق آثار هنری بی بدیل بود.

۳.۱. رستاخیز زبان و ادبیات فارسی دری

یکی از مهم ترین دستاوردهای سامانیان، نقش بی بدیل آنان در احیای زبان فارسی دری و تبدیل آن به یک زبان ادبی و علمی بود. پس از فتوحات اعراب و سیطره زبان عربی، زبان فارسی به حاشیه رانده شده بود. اما دربار سامانیان با حمایت از شاعران و نویسندگان فارسی زبان، عملاً جان تازه ای به این زبان بخشید. این حمایت، زمینه را برای پیدایش شعر فارسی نوین و رشد نثر فارسی فراهم آورد.

شاعران بزرگی چون رودکی (پدر شعر فارسی)، دقیقی و شهید بلخی، در دربار سامانیان بالیدند و با خلق آثار منظوم و منثور فاخر، زبان فارسی دری را تثبیت کردند. رودکی، با سروده های دلنشین و ابتکاراتش، مسیر شعر فارسی را هموار ساخت. حتی فردوسی، شاعر حماسه سرای بزرگ ایران، در آغاز سرودن شاهنامه، تحت تأثیر فضای فرهنگی و ادبی عصر سامانیان بود و این مکتب ادبی، راه را برای خلق شاهکار او هموار کرد. سامانیان نخستین حکومتی بودند که رویکردی نظام مند برای نجات زبان فارسی از مرگ تدریجی اتخاذ کردند و آن را به عنوان یک زبان علمی و ادبی مطرح ساختند.

۳.۲. بخارا: مهد فلاسفه و دانشمندان بزرگ

بخارا در دوره سامانیان، به یکی از مراکز اصلی علوم عقلی و نقلی در جهان اسلام تبدیل شد و حتی از نظر علمی و فرهنگی با بغداد رقابت می کرد. مدارس، کتابخانه ها و مراکز علمی بی شماری در این شهر تأسیس شد که محل آمد و شد بزرگترین دانشمندان و فلاسفه زمان بود.

شهرت بخارا به اندازه ای بود که دانشمندان برجسته ای چون ابوعلی سینا (فیلسوف و پزشک نامدار که خود متولد بخارا بود)، فارابی، بیرونی و خوارزمی، یا در این شهر زاده شدند یا در آنجا به تحصیل و پژوهش پرداختند. کتابخانه سامانیان، به عنوان یکی از بزرگترین کتابخانه های آن دوران، شامل نسخه های خطی ارزشمندی در زمینه های مختلف علم، فلسفه، پزشکی و نجوم بود و دانشمندان می توانستند آزادانه به منابع علمی دسترسی داشته باشند. این محیط پربار علمی، بخارا را به چراغ راهی برای دانش پژوهان و مروجان علم تبدیل کرده بود.

برخی از بزرگان و مشاهیر اسلامی که در بخارا زاده شده یا زیسته اند:

  • ابن سینا (پزشک، فیلسوف)
  • امام بخاری (محدث بزرگ)
  • بلعمی (وزیر و مورخ)
  • محمد بن موسی خوارزمی (ریاضیدان و منجم)
  • ابوبکر نرشخی (مورخ)
  • رودکی سمرقندی (شاعر)

۳.۳. شکوه هنر و معماری سامانی

علاوه بر علم و ادب، هنر و معماری نیز در دوره سامانیان به اوج خود رسید. فرمانروایان سامانی، حامیان بزرگی برای هنرمندان بودند و بخارا و سمرقند را به مراکز مهم هنری تبدیل کردند. آرامگاه اسماعیل سامانی، که به گواه بسیاری از کارشناسان، یکی از شاهکارهای معماری اسلامی و نمادی از هنر پیشرفته دوره سامانی است، گواه این شکوه است. این بنا با آجرکاری های ظریف و هندسی، زیبایی خیره کننده ای را به نمایش می گذارد و الهام بخش بسیاری از بناهای بعدی در معماری اسلامی شد.

در زمینه سفالگری نیز، دوره سامانیان دوره ای طلایی محسوب می شود. سفال های نیشابور و بخارا، با طرح ها و کتیبه های کوفی زیبا و استفاده از نقوش پرندگان، نه تنها از نظر هنری ارزشمند هستند، بلکه پیوند میان هنر پیش و پس از اسلام را به وضوح نشان می دهند. این سفال ها اغلب شامل کتیبه هایی با ضرب المثل ها و حکمت های اخلاقی بودند که به ارزش های والای انسانی اشاره داشتند. آموزشگاه نگارگری بخارا نیز با بهره گیری از هنرمندان مکتب هرات، به شکوفایی هنر کتاب آرایی و نقاشی منجر شد و آثاری بی نظیر را به یادگار گذاشت.

۳.۴. جایگاه دینی و معنوی: راز لقب شریف

یکی از مهمترین دلایل اطلاق لقب بخارای شریف به این شهر، جایگاه والای دینی و معنوی آن است. بخارا از قرن سوم هجری به بعد، همراه با سمرقند، به یکی از دو مرکز اصلی تدریس علوم اسلامی تبدیل شد. حضور فقها، محدثین و بزرگان دینی بسیاری در این شهر، به اعتبار معنوی آن افزود. امام بخاری، صاحب صحیح بخاری که یکی از معتبرترین کتب حدیث اهل سنت است، خود از اهالی بخارا بود و نام او با این شهر عجین شده است.

بخارا همچنین یکی از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی بود. بهاءالدین نقشبند، بنیان گذار طریقت نقشبندیه (معروف به طریقت خواجگان)، در بخارا زندگی می کرد و آرامگاه او در حومه این شهر، امروزه نیز زیارتگاه بسیاری از مسلمانان است. این حضور پررنگ علمای دین و عارفان، بخارا را به یک کانون معنوی تبدیل کرده بود که تأثیری عمیق بر زندگی مردم و فرهنگ منطقه داشت. مجموع این عوامل علمی، ادبی، هنری و دینی، بخارا را شایسته لقب شریف ساخت و آن را به یکی از مقدس ترین شهرهای منطقه برای مسلمانان تبدیل کرد.

۴. بخارا پس از سامانیان: ادوار فراز و فرودهای تاریخی

پس از دوران زرین سامانیان، بخارا نیز همچون بسیاری از شهرهای تاریخی، دستخوش تحولات و فراز و فرودهای بسیاری شد.

۴.۱. افول سامانیان و هجوم های پی در پی

ضعف داخلی سامانیان، ناشی از کشمکش های خانوادگی و رقابت با خاندان های زمین دار، به تدریج این حکومت مقتدر را تضعیف کرد. همزمان، قدرت گرفتن ترک تباران قراخانیان (ایلیک خانیان) در مرزهای شرقی، تهدیدی جدی برای سامانیان محسوب می شد. در نهایت، در سال ۹۹۹ میلادی، قراخانیان به بخارا حمله کرده و حکومت سامانیان را منقرض ساختند. این رویداد، پایان یک دوران طلایی برای بخارا و سرآغاز فصلی جدید از تاریخ این شهر بود.

۴.۲. بخارا در سایه مغول، تیمور و خانات

بخارا پس از سامانیان، در ادوار بعدی نیز با حملات و تغییر حکومت های متعددی روبرو شد. در سال ۱۲۱۹ میلادی، چنگیزخان مغول به بخارا حمله کرد و این شهر را به ویرانی کشاند. گزارش های تاریخی از این دوره، از تخریب گسترده مدارس، مساجد و بازارها حکایت دارند و بخارا برای بیش از یک قرن در نکبت و خرابی باقی ماند. ابن بطوطه، جهانگرد معروف، در اوایل قرن هشتم هجری از بخارا دیدن کرده و از ویرانی های باقی مانده از حمله مغول سخن می گوید.

در قرن چهاردهم، امیر تیمور سمرقند را پایتخت خود ساخت و بخارا نیز در سایه حکومت تیموریان، تا حدودی آبادی و اهمیت خود را بازیافت. پس از تیموریان، شیبانیان (ازبکان) در سال ۱۵۰۵ میلادی بخارا را تصرف کرده و آن را پایتخت خانات بخارا قرار دادند. این حکومت ها تا دوره نادرشاه افشار و بازگشت مجدد به ازبکان ادامه یافت.

۴.۳. دوران استعمار و شوروی: تغییرات مرزی و فرهنگی

در نیمه های سده نوزدهم میلادی، بخارا تحت نفوذ امپراتوری روسیه قرار گرفت و سپس در سال ۱۹۲۰، پس از انقلاب اکتبر در روسیه، جمهوری شوروی خلق بخارا تأسیس شد. این دوره، با سرکوب فرهنگ ایرانی و فارسی ستیزی همراه بود. آکادمیسین محمدجان شکوری، این واقعه را نه یک انقلاب، بلکه تعرض روسیه با همدستی بلشویک های پان ترکیست می داند که به فرهنگ ایرانی منطقه آسیب جدی وارد کرد.

در سال ۱۹۲۴، در تقسیمات کشوری آسیای میانه، بخارا و سمرقند به جمهوری شوروی ازبکستان پیوستند، در حالی که تاجیک ها به این تقسیم بندی معترض بودند و خواهان پیوستن این دو شهر به جمهوری تاجیکستان بودند. این جدایی، تأثیرات عمیقی بر هویت فرهنگی و زبانی فارسی زبانان بخارا گذاشت و محدودیت های زیادی را برای زبان فارسی به همراه داشت.

۵. بخارای امروز: میراث دار هویت دیرین

امروز، بخارا شهری است که با وجود تمامی فراز و فرودهای تاریخی، همچنان میراث دار گذشته ای شکوهمند است و هویتی چندفرهنگی و زنده دارد.

۵.۱. مردم شناسی و تداوم هویت فارسی زبانان

بخارا، همراه با سمرقند، یکی از دو شهر بزرگ تاجیک نشین و فارسی زبان ازبکستان است. مردم بخارا تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که به زبان فارسی تاجیکی معروف است، سخن می گویند. برخی منابع، میزان فارسی زبانان این شهر را تا ۹۰ درصد نیز ذکر کرده اند. علاوه بر تاجیکان، ازبک ها و یهودیان بخارایی نیز از گروه های قومی ساکن در این شهر هستند. یهودیان بخارایی که از دوره های کهن در این شهر سکونت داشتند، عمدتاً بین سال های ۱۹۲۵ تا ۲۰۰۰ میلادی به اسرائیل و ایالات متحده مهاجرت کرده اند.

فارسی زبانان بخارا، با وجود سیاست های فرهنگی دوران شوروی و پس از آن، همچنان به حفظ زبان و فرهنگ اجدادی خود اهمیت می دهند. این تداوم فرهنگی، بخارا را به یکی از مراکز مهم مطالعات ایران شناسی و زبان شناسی در آسیای مرکزی تبدیل کرده است. گویش فارسی تاجیکی که در بخارا رواج دارد، بخش جدایی ناپذیری از هویت مردم این شهر است.

۵.۲. بخارا: شهری از موزه ها و مقصدی برای گردشگران

بخارا امروزه به عنوان شهر موزه ها و مرواریدی بر تارک آسیای مرکزی شناخته می شود. هسته تاریخی مرکزی بخارا در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و نمای باستانی و تاریخی آن تا اندازه زیادی دست نخورده باقی مانده است. شهر به دو بخش بخارای کهن و بخارای نو تقسیم می شود. بخارای کهن، با بناهای تاریخی باشکوه، مساجد، مدرسه ها و بازارهای قدیمی، گنجینه ای از معماری و فرهنگ اسلامی ایرانی را به نمایش می گذارد.

اماکن و ابنیه تاریخی شاخص بخارا که سالانه هزاران گردشگر را به خود جذب می کند، شامل مجموعه پوی کلان (مناره کلان، مسجد کلان و مدرسه میرعرب)، مدرسه چهارمنار، آرامگاه اسماعیل سامانی و بازارهای سنتی مانند چهارسوق بلند و بازار زرگران است. این بازارها همچنان محل عرضه صنایع دستی، منسوجات رنگارنگ و پارچه های سوزن دوزی شده (سوزنی) هستند و فرصتی برای آشنایی با هنر و فرهنگ محلی فراهم می کنند. تلاش برای مرمت و حفظ این میراث تاریخی، توسط دولت ازبکستان و سازمان های بین المللی ادامه دارد.

برخی از اماکن و ابنیه تاریخی بخارا:

  • مجموعه پوی کلان (شامل مناره کلان، مسجد کلان و مدرسه میرعرب)
  • آرامگاه اسماعیل سامانی
  • مدرسه چهارمنار (چارمنار)
  • مدرسه الغ بیگ
  • مدرسه عبداللطیف خان
  • بازارهای سرپوشیده (چهارسوق ها)

۵.۳. بازتاب فرهنگ بخارا در دوران معاصر

نقش بخارا در فرهنگ فارسی زبانان تنها به دوران کهن محدود نمی شود. در دوران معاصر نیز می توان این نقش پررنگ را مشاهده کرد. نخستین روزنامه فارسی آسیای میانه با نام بخارای شریف در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در بخارا منتشر شد که نشان از اهمیت فرهنگی این شهر در بیداری و هویت بخشی فارسی زبانان منطقه داشت. صدرالدین عینی، شاعر نوگرای اهل بخارا، یکی از نخستین سرایندگان شعر نو فارسی است که حتی پیش از نیما یوشیج، آثاری با رویکردی نوین خلق کرده است.

امروز نیز، دوماهنامه بخارا به سرپرستی علی دهباشی در ایران منتشر می شود که به ادبیات و هنر ایران و جهان می پردازد و نام خود را از این شهر کهن گرفته است. این اقدامات فرهنگی، نشان دهنده تداوم پیوند بخارا با جهان فارسی زبان و نقش آن به عنوان نمادی از میراث فرهنگی مشترک است. بخارا، با مردمی مهمان نواز و علاقمند به فرهنگ ایرانی اصیل، همچنان به عنوان یک مرکز زنده فرهنگی و پلی میان گذشته و حال، می درخشد.

نتیجه گیری

بخارا، با لقب های پر افتخار بخارای شریف و پایتخت سامانیان، نه تنها یک شهر تاریخی در ازبکستان امروز است، بلکه نمادی از تاریخ و تمدن ایرانی-اسلامی، مهد زبان و ادب فارسی، و کانون درخشان علم، هنر و معنویت محسوب می شود. از ریشه های باستانی و اساطیری گرفته تا جایگاه استراتژیکش بر جاده ابریشم، بخارا همواره نقش محوری در منطقه داشته است.

دوران سامانیان، به ویژه، عصر زرینی بود که در آن بخارا به قلب تپنده حکمرانی، و مهم تر از آن، به موتور محرکه رستاخیز فرهنگی و علمی تبدیل شد. حمایت بی دریغ از زبان فارسی دری، پرورش شاعران بزرگی چون رودکی، و میزبانی از دانشمندان و فلاسفه ای چون ابن سینا، این شهر را به رقیبی برای بغداد بدل ساخت و زمینه را برای اطلاق عنوان بخارای شریف فراهم آورد. شکوه معماری آرامگاه اسماعیل سامانی و نقش این شهر در گسترش تصوف، بر غنای معنوی و هنری آن افزود.

با وجود تمامی هجوم ها، تغییرات سیاسی و تحولات مرزی در ادوار پس از سامانیان، بخارا همچنان میراث دار هویتی دیرین و فرهنگ فارسی زبان است. مردم آن، با حفظ زبان و رسوم اجدادی خود، پلی میان گذشته و حال ایجاد کرده اند. امروزه، بخارا نه تنها مقصدی برای گردشگران فرهنگی، بلکه یادآور نقش بی بدیل خود در شکل گیری و اعتلای تمدن ایرانی-اسلامی است. پاسداری از این گنجینه تاریخی و فرهنگی، مسئولیتی است که فراتر از مرزهای جغرافیایی، بر عهده تمامی دوستداران فرهنگ و تاریخ است. بخارا، همچنان مروارید درخشانی بر تارک آسیای مرکزی، با قصه های ناگفته و میراثی ماندگار، به حیات خود ادامه می دهد.